توی محل کار آشنا شدیم ، ولی خیلی سریع، از بار دومی که بیرون رفتیم میگه دوستت دارم و همونی هستی که میخواستم.. توی همین ماه اول اصرار داره که دست همو بگیریم و ۳ بار توی ۵ ۶ باری که همدیگرو دیدم گفته
از خانواده ش خیلی صحبت میکنه و مشکل دیگه ای نداریم ولی این سریع پیش رفتنش منو میترسونه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آره اصلا هم تو این مدت بوس و بغل خاست به هیچ وجه اجازه نده، بعدش بگو بیا رسمی کنیم، اگه قصدش ازدواج بود حتما میاد اگه بهانه آورد که دستم خالیه و تا مدتها موقعیت ندارم و اینا، بدون که قصدش جدی نیس پس