آخه مادر و مادربزرگم رو دارم میبرم
دلم میخواد همراهم باشن ... این مدت خیلی چشم به راه این روزا بودن چون خیلی روزای سختمون رو دیدن و دلسوزمون بودن
ولی مادرشوهم رو اصلا دلم نمی‌کشه این مدت نه تنها دلسوز نبودن نمک رو زخم بودن
اینا به کنار عذاب وجدان دارم اگر نبرم
این وسط نگفتی پول سرویس چوب رو کی میخواد بده؟! اگه بابای تو میده که حتی شوهرت رو هم نبر
اگه شوهرت میده که به نظرش احترام بذار ببین دوست داره مادرش بیاد یا نه
اگه مادرشوهرت اینا میدن که ناخودآگاه مجبوری وجودشو تحمل کنی...
من بودم نمی بردمش ناراحتم میخواد بشه مهم نیس
نمیدونم فرهنگ منطقه شما چیه ولی بعضی از رسم و رسومات خیلی بده و باعث دلخوری بعدی میشه دیگه کسی که تصمیم داره ازدواج کنه باید اونقدر عاقل شده باشه که خودشون خرید کنن نه از طرف خودت نه از طرف شوهرت کسی رو نبر
خودتو شوهرت برید هرجوری دلتون بخواد حرف می‌زنید شوخی میکنید مشکلی و حرف و حدیث هم نداره
ببین دل شوهرت چی میگه
باهاش راه بیا
اگه دوست داره مادرش بیاد تحمل کن
بخدا بدی نبود خونواده شوهرم نکرده باشن بازم به احترام شوهرم اولین حقوقمو که گرفتم و برا خونوادم کادو خریدم برا پدر و مادرش هم خریدم...
یه وقتایی به دل شوهرت راه بیای به خوشبختی خودت کمک کردی
مایع اعصاب خوردی برای خودت درست نکردی
عذاب وجدان چیه عزیزم کلا عادت کن برای کارات و خریدای زندگیت هیچکسو دنبالت نکشونی فقط نظر و سلیقه خودت و شوهرت مهمه
مادرشوهرم اصلا نبر اگه قرار نیست هزینه کنه ، اگه نظر منو میخوای مادربزرگتم واقعا لازم نیست باشه
شوهرم میگه بعدا می‌شنون میگن مارو آدم حساب نکردی داستان میشه
از طرفی میگه رگ و ریشه منن هرچقدر هم بد باشم نمیشه انداخت دور می‌دونم خیلی آزار دادن خودشم شاکیه
نمیدونم واقعا چیکار کنم
بخاطر دروغی که تو دهن مادرم گذاشته ازش دلخورم اصلا نمی‌خوام باهاش رو به رو بشم
چه موقعیت سختیه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز