بچه هامکوچیکن دخترم هستن از اینکه بدمن چ بلایی سرشون بیاد روانی میشم یه وقتایی ب ذهنم میرسه اونارم باخودم ببرم همه باهم سم بخوریم راحت شیم
دلیلشومیگم
۳ماهه زایمان کردم خیلییی بدبختی کشیدم
از کلی بدهی ک طلاهامو فروختم براش از اخراج شوهرم گرفته تابی پولی....وناراحتی قلبیه شوهرم ک تازه فهمیدیم.
الانم ۴ماهه ماشین ثبت نام کردیم طرح اسقاط بابدبختی پولشو جور کردیم ماشینم دادیم اسقاط امروز رفته بقیه پول ک ۶۰تومنه بریزه گفتن باید ۱۶۰بریزی
از صبح دارم به همه چی فوش میدم وگریه میکنم چقد بدبختی وبدشانسی مگه من چیکارکردم خدام نمیبینم
چقد داد زدم ب خدا انگار وجود نداره خودمو سرکارگذاشتم
الان بهترین گزینه فقط مردنه
دروغه اون دنیام هست وقتی این دنیا فریاد رسی نیس