بیستودوسالمه نه رل دارم ن شوهر پسره همشهریمه ده روز جدی چت کردیم منم گفتم اوه دیگ تورابطه رفتم الان میگ من زن دارم و.. بعدم گفتم باید جداشیم میگ من بازنم سالی دوبارم رابطه نداریم و.... دوست نداریم همو و... من میخادخام کنه بلاکش کردم با خط دیگ اومد دوباره داره خامم میکنه خسته شذم از تنهایی یا تو خیابون پیشنهادمیدن که ردمیکنم خیابون جاش نیست اینم همشهریمه محل کارشم حتی میدونم املاکیه گفتمباهم اپکی میشیم خوشال بودم منم دیت و عشق بازی تجربه میکنم اما هیچچچ.... دلم گرفته