من با دوتا مرد کمدساز تو خونه تنهام صفحه 2

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

malihjooon

عضویت: 1397/01/24

تعداد پست: 2719

چیزی نمیشه نترس

1403/09/01

11:25

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

هزااران بار با مرد تعمیرکار کولر ماشین لباسشویی نصاب یخچال سنگ کار دیوار تنها بودم مگه چیه

چون ساختمون خالیه یکم ترس دارم

1403/09/01

11:25

مامان امیر علی

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه.

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید.

نرگسخانممم

عضویت: 1403/04/09

تعداد پست: 1341

ب شوهرت زنگ بزن..بگو من اگه یه مرد کنارم باشه احساس امنیت بیشتری دارم شما که سرکاری بنظرت چیکارکنم؟

اه چقدر سخت میگیرید

1403/09/01

11:26

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

تو این موقعیت یا باید همسرتون مرخصی بگیرن بیان خونهیا ساعت کار رو جابجا کنن که بتونن باشن

دورکز شوهرم مرخصی گرفت امروزم ساعت یک تعطیل میشه. کمد ساز زودتر اومده ساعت یازده اومد

1403/09/01

11:26

silver232

عضویت: 1399/01/02

تعداد پست: 20162

پدرشوهرت دیدتشون، مگه احمقن کاری کنن بعد بگیرنشون.

دعا میکنم مرغِ آمین بیاید و بر آرزوهایت آمین بگوید، و دلواپسی در خیالت نماند و آرام باشی چه چیزی از آرامش ناب خوش‌تر ؟

1403/09/01

11:26

moh26م

عضویت: 1400/03/27

تعداد پست: 430

شیر زن هم باشی دو تا مردن...بهتره کار عاقلانه کنی یا ب شوهرت زنگ بزنی یا مستقیم ب پدرشوهرت زنگ بزنی تا بیان

1403/09/01

11:26

nastaram

عضویت: 1398/12/24

تعداد پست: 31466

دورکز شوهرم مرخصی گرفت امروزم ساعت یک تعطیل میشه. کمد ساز زودتر اومده ساعت یازده اومد

چیزی نیست عزیزم

بیخیال ، زیادی داری سخت میگیری.

عاشق شده‌ام.شکست خورده‌ام. پیروز شده‌ام.اشتباه کرده‌ام.انتقام گرفته‌ام. تحقیر شده‌ام. دوست داشته شده‌ام.به من عشق ورزیده‌اند. زیرابم را زده‌اند. از کار بی‌کار شده‌ام.دستم را گرفته‌اند. سفر کرده‌ام. وحشت کرده‌ام.از ته دل خندیده‌ام.شهری را که دوست داشتم ببینم دیده‌ام. دیوانه‌وار رقصیده‌ام. خدا را گم کرده‌ام. خدا را دوباره پیدا کرده‌ام.سقوط کرده‌ام. در منجلاب دست و پا زده‌ام.نفرت ورزیده‌ام. از خودم متنفر شده‌ام. خودم را دوست داشته‌ام.برای درست کردن اشتباهاتم از جا بلند شده‌ام. برای ادامه‌ی یک زندگی جنگیده‌ام.نفرت‌هایم فروکش کرده‌اند.کتاب خوانده‌ام. فیلم دیده‌ام.فریاد زده‌ام.گریه کرده‌ام. دوست داشته‌ام تا ابد جاودانه بمانم. کسانی از دیدنم هیجان زده شده‌اند. کسی دوست داشته سرم از بدنم جدا شود. مسیرم را پیدا کرده‌ام. بدنم را به سبک خودم دوست داشته‌ام.هورمون‌های مادرانه‌ام فعال شده‌اند.عقل و منطقم غالب شده است.نگذاشته‌ام شکستم را ببینند.و در تمام این مسیر شبیه هیچکسی نبوده‌ام و چیست زندگی جز همه‌ی اینها... 🍂🔮

1403/09/01

11:26

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

وظیفه شوهرته بمونه خونه یاکسیو بفرسته پیشت باشه

منم فکر میکردم به باباش میگه برو بالا. چون زنگ باباش زد در روی اینا باز کرد

1403/09/01

11:27

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

پدرشوهرت دیدتشون، مگه احمقن کاری کنن بعد بگیرنشون.

اره

1403/09/01

11:27

pari7510

عضویت: 1403/03/11

تعداد پست: 1267

شوعرمنم همینه

1403/09/01

11:27

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

اشنا هستن؟

نه کمد ساز هستن اومدن کارهای نهایی انجام بدن برن

1403/09/01

11:28

javanbaran

عضویت: 1400/05/27

تعداد پست: 1212

این دوتا مرد هم خیلی خوبن ولی باز حس بدی دارم شال کلاه کردم منتطرم صدام بزنن چیزی بخوان بهشون بدم

ببین اونا کاری نمیکنن ولی تو پوششت رو حفظ کن مردها خودشون میفهمند کدوم زن خودش میخاره

محترمانه حرف بزن محترمانه برخورد کن و خیلی تو دست و پاشون نباش کارشون رو میکنن و میرن

1403/09/01

11:28

3 نفر لایک کرده اند ...

ترکیده_برگشته

عضویت: 1401/06/14

تعداد پست: 3259

حیون ک نیستند

اونها هم خانواده ای دارند کارشون هم اینه دارن کارشون انجام میدن

مرد دعوت نکردی ک فیلم سوپر بازی کنی عزیزم

شل کن یکم بیخیال بشو.

✨کاربری واگذار شده،تاپیک های قدیمی برای من نیست✨

1403/09/01

11:28

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/22

تعداد پست: 273

حیون ک نیستند اونها هم خانواده ای دارند کارشون هم اینه دارن کارشون انجام میدنمرد دعوت نکردی ک فیلم س ...

فعلا با حجاب نشستم تو پذیرایی

1403/09/01

11:29

لیلی_آگان

عضویت: 1400/01/22

تعداد پست: 35740

هیچ اتفاقی نمیفته تا تو نخای

گرفتی ک

نگرانم نباش

ناحله الجسم ینی نحیف ودلشکسته میری♥ جوونی اما مادر پیری،بهونه ی سفر میگیری♥ باکیه العین ینی بارون غصه ها میباره♥ چشای مادر ما تاره دیگه علی شده بیچاره♥ منحده الرکن ینی توان برات نمونده بانو♥ کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو♥ معصبه الراس ینی بستی سری رو ک پردرده♥ رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده♥ جوری لگد خوردی ک نمیتونی بلند شی از جات♥ جای غلافه رو با زوهات داری میری کنار بابات♥ هیچکسی ای وای من نگفت تو کوچه ب اون کافر ♥ نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت ای مادر♥ وای مادرم

1403/09/01

11:29