2777
2789
عنوان

اکسم گریه کرد تا ولش کنم🙂💔

| مشاهده متن کامل بحث + 2566 بازدید | 55 پست

عزیزم میشه سریع تر بگی؟خیلی اروم اروم تعریف میکنی

 خدایا خودمو به خودت میسپارم🦋آقایون محترم سایت،لطفا در خواست دوستی ندین...🙏🏻میشه برای رسیدن به اونی که میخوام یه صلوات بفرستی؟(هروقت فرستادی بگو منم برات بفرستم♡)❤ یاربّ تنها نظرت باشد پایان رنج هایم|❥

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

همه حسرت رابطمون رو میخوردن هرکی میدیدمون میگفت ینی شما دوتا هنوز باهمید قرار گذاشته بودیم وقتی قبول شد به خانوادش بگه سالی که اون قبول شد کنکور من شروع شد و من از تابستون برای کنکور داشتم میخوندم میگفت اگه همینطوری بخونی مطمعنم موفق میشی میگفت تو پشت نمون منو ببین و از من درس بگیر درستو بخون همیشه مشوقم بود برای درس خوندن برای پیشرفت. 

بعد قبولیش رفت به خانوادش گفت که من عاشق این دختر شدم و بریم خواستگاری متأسفانه من پدرم معتاده و دست و بالمون هم انقدر پر نیست اما اونا خیلی طبقه اجتماعیشون بالاعه البته وقتی ما باهم وارد رابطه شدیم انقدر پولدار نبودن خلاصه پدر و مادرش مخالفت کردن سر این موضوع ها

پدرش دوتا تشر سرش زد و دوتا حرف بارش کرد که ازت انتظار نداشتم.. رفتن طلسمش کردن که از من دور بشه و خب این طلسم و جادو رو من اعتقاد نداشتم اما متأسفانه واقعی بود از همون روز سرد شد همش میگفت دوست ندارم چندباری الکی گفتم دارم ازدواج میکنم اونم هر سری میگفت نکن من هنوز دوست دارم لعنت به من لعنت به این زندگی میگفت همه حرفام ادا بوده که دوست داشتن تو تموم بشه 

این یک سالی که جدا بودیم میومد حالمو میپرسید بعضی وقتا میگفت دل تنگت شدم و دلیل اومدنم همینه هر هفته یکبار میومد ما طاقت دوری همو نداشتیم من خیلی بهش حرف زدم که تو بی عر%ه ای، با دوتا تشر بابات وا دادی و.. میگفت میخامت ولی نمیدونم چرا ی حسی میگه رابطه پایان نداره نیام طرفت و ازت دوری کنم.. 

من طی این یک سال خیلی سعی کردم برم و باطلش کنم اما هر سری ی اتفاقی افتاد و نتونستم برم انگار منم طلسم شدم و نمیتونم باطلش کنم

دیشب کلی دعوا کردیم حس کردم دیگه ادا نیست دیگه نمیخوامت و حسرتی از بابت نداشتنت ندارم گفتنش ادا نیست میگفت دارم اشک میریزم مردم میرن زن میگیرن طلاق میدن انقد عذاب وجدان نمیگیرن که من سر تویی که غلط بچگیم بودی کشیدم دیشب بهش گفتم حــروم زاده ای هیچ نگفت.. فقط گفت بلاکم کن و برو 🙂 منم همه جا اکانت هامو حذف کردم میگفت دیگی منی وجود نداره چرا تو دست برنمیداری من و تو دیگه ما نمیشیم خدا خواسته که مال هم نشیم (:

دیشب کلی دعوا کردیم حس کردم دیگه ادا نیست دیگه نمیخوامت و حسرتی از بابت نداشتنت ندارم گفتنش ادا نیست ...

عجب اگه دوست داشت به خاطر دوتا حرف باباش ول نمیکرد بره 

من به قربان خداچون که مرا غمگین دید بهر خوشحالی من در دلم انداخت تو را ...💜 برا خوب شدن حال مامانم یه صلوات میفرستی قشنگم😊اگه با نظرم مخالفی جواب نده حوصله بحث ندارم. به هم احترام بزاریمو تو تایپکا تیکه کنایه نزنیم.

انقدر خانواده رو در تنگنا قرار می‌داد تا راضی شن

من به قربان خداچون که مرا غمگین دید بهر خوشحالی من در دلم انداخت تو را ...💜 برا خوب شدن حال مامانم یه صلوات میفرستی قشنگم😊اگه با نظرم مخالفی جواب نده حوصله بحث ندارم. به هم احترام بزاریمو تو تایپکا تیکه کنایه نزنیم.
چقد غم انگیز‌

اره خیلی غم داشت 

من به قربان خداچون که مرا غمگین دید بهر خوشحالی من در دلم انداخت تو را ...💜 برا خوب شدن حال مامانم یه صلوات میفرستی قشنگم😊اگه با نظرم مخالفی جواب نده حوصله بحث ندارم. به هم احترام بزاریمو تو تایپکا تیکه کنایه نزنیم.
طلسم داره

خودت متوجه شدی یا خودش بهت گفت طلسمش کردن ؟

من به قربان خداچون که مرا غمگین دید بهر خوشحالی من در دلم انداخت تو را ...💜 برا خوب شدن حال مامانم یه صلوات میفرستی قشنگم😊اگه با نظرم مخالفی جواب نده حوصله بحث ندارم. به هم احترام بزاریمو تو تایپکا تیکه کنایه نزنیم.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  4 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  5 ساعت پیش