من از نور زیاد بدم میاد سر درد میگیرم، چند سال پیش مامانم از سر لج با من زیر پرده اتاقم رو برداشت چون یه احمق از خدا بیخبری بهش گفته اینکه کسی از نور اذیت میشه یعنی مریضه
حالا چند وقته آفتاب بدتر شده قشنگ تو اتاقم پر از نور میشه و سردرد ولم نمیکنه، منم هی غر میزنم اونم هیچی نمیگه خوشحالم هست تازه، امروز فویل و کاغذ و چسب برداشتم پنجره ها رو چند تاشون رو پوشوندم خیلی حالم بهتره، بیرون نشسته فحش کشم میکنه میگه ایشالا فردا نور رو نبینی بمیری😐
در اتاقمم قفل کردم از دستش