از خانواده شوهرم اصلا خوشم نمیاد
دلم نمیخواد برم مهمونیاشون
جو خیلی بدی دارن، میشینن مردمو عقایدشونو مسخره میکنن و کلی شاد میشن.
شوهرمو خیلی دوست دارن ولی منو نه کاملا از رفتارشون میفهمم.
میشینن کنار شوهرم نیم ساعت حرف میزنن و میگن و مخندن در حالی که محاله اصلا یک دقیقه کنار من بیانو با من حرف بزنن من خودم میرم کنارشون حرف میزنم.
این در حالیه که کاملا میدونن شوهرم چقدر تو زندگی منو عذاب داد چی به سرم آورد ولی براشون عزیزتره