چون مشکل خودشون نیست درک نمیکنن...
جنجالی باید باشع...
بنظر من ی بار رفتی خونشون حرف بنداز ک ۲ ساله عقدیم و خیلی شده و خسته شدیم...
اگه شرایطش بود ب پدر مادرش بگو اگه نبود نگو
ولی ب شوهرت نگو چون ناراحت میشه شایدم دگ تلاش نکنه
وااا چقدر بیشعور... اعصابم خورد شد...
تو هیچی نگفتی؟
میگفتی حالا خوبه شما کاری نکردید برام
اون لحظه من رفته بودم سرویس ... پدر مادر منم آدم محترمی هستن جواب ندادن . فقط گفتم دختزمون این مدت خیلی درک کرده .
بنظرت چیکار کنم الان؟ استرس دارم
دلم میگه خانواده ش سه سالم بگذره کاری نمیکنن
از طرفی حرف خانواده خودم یادم میفته
اگه جهاز خودت کامله؟
آخه پدرم چیزی بهشون نگفته که . تصمیشو فقط به خود من گفته
گفتم بذار حداقل به شوهرم بگم که بره به خانوادش بگه گفت نمی‌خواد بذار بمونه تا همون موقع اگر کاری کردن که خوبه اگر نه خودم بی چون و چرا و صحبت با تو طلاقت میکیرم
کاش من جای توبودم یکی هم پشت من درمیومدطلاقموازاین زالوصفتامیگرفت مشکل ماهم یه جورایی مثل برای شماست شوهرمنم ازوقتی کارکرده پولاشوداده به پدرش باباشم بی انصافی نکرده یه خونه چندطبقه روزده به. اسم اونکی پسرش به اینم یدونه اجرنداده حالاشوهرساده منم وایساده ببینه کی فرج میخوادبشه اونم که محال ممکنه عزیزم ازمن به تووصیت ازاینجورمشکلات داشتی اول حلش کن بدبروسرخونه زندگیت اگرم حل نشدجنگ اول به ازصلح آخره اشتباه منوتکرارنکن الان من مثل چی پشیمونم همیشه باخودمدجنگ روانی دارم
عزیزم پدرت زنگ بزنه به پدرشوهرت و بگه تشریف دارید میخوام بیام حضوری راجب اینده بچه ها حرف بزنم بعد پدرتون خیلی محترمانه بگه برنامه چیه عروسی کی باشه خونه کی فراهم میشه و تاریخ بدید
ببین اکه کاری نکردن ...تو باید با بابات بری دفاتر قضایی... تو درخاست طلاق بدی.. حالا بعد چند روز بهش پیام میره...اونم میاد جلو التماس و فلان و اینا .. میترسن و ی کاری میکنن. بعدش اوکی شد کاراش میری درخاستتو لغو میکنی...
این ینی ترسوندن... بعدشم ب این سادگیا نیست ک بابات تنها بدون خبر پاشه بره طلاقتو بگیره ک
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز