حالم بده نه خونه مامانم جایی دارم نه اینجا
شوهرم یه هفته باهام خوبه یه هفته بد نمیدونم چمه از خودم بدم میاد
الان خواهرش زنگ زد بهش سریع پیام داد بیرونم دستم بنده
الان تو حال خوبش با منه بعد پشت سرم به خواهر و مادرش حرف میزنه میگه زنم روانیه اونا بهم تو پیام فش میدن و من حق ناراحتی ندارم
امروز بی خبر رفته مهمونی درصورتی که قرار بود فردا باهم بریم اونجا بعد تو ظرف یکبار مصرف برام غذا اورده و من میز چیدم تا الان منتظر که بیاد و هرچی زنگ میزدم میگفت کارم طول کشید