نخواستم راجبش حرف بزنم ولی میگم
امروز همکارم گریه میکرد
رفتم پیشش گفتم چت شده ؟
دیدم تو برنامه دیوار داره ماشین تماشا میکنه
بعد گفت با هزار قسط، وام، پس انداز، هیچی نخریدن و هیچی نپوشیدن قرار بود چند روز دیگه پولم جمع بشه این ماشینو بخرم که آرزوم بود الان صد میلیون رفته رو قیمتش
من ماه های آینده باید قرض و وام ها رو بدم حتی هزار تومان برام نمیمونه باید باد هوا بخورم بعد ۱۰۰ میلیون بقیه اشو جمع کنم دوباره که اون موقع میدونم ۲۰۰ دیگه میره روش..
گفتم خب یک مدل پایین تر بخر
یا کارکرده اشو بخر
گفت؛ من از ۱۴ سالگی پدرم فوت کرده یتیم شدم و دارم کار میکنم الان فقط من و مادرم هستیم برادرام سر خونه زندگی خودشانن آرزوم بود ماشین صفر بخرم با نایلون روی صندلی مادرمو سوارش کنم..
گفتم ؛ مدل پایین تر صفر بخر همه اشون یکی هستن
گفت ؛ اصلأ همه ماشین ها اشغال همه اشون حلبی و مزخرف اصلا همه یکیین ظاهر فرق داره اصلا ماشین مدل قدیمی تر از جدیدا بهتر اما چرا باید ماشین برای من جوان که زحمت میکشم آرزو باشه ؟ چرا باید همه جور قرض و وام و پس اندازی کنم تو ۲ روز به مدل پایین تر و کارکرده اون ماشین رضایت بدم در حالی که دو روز پیش من ماشین مورد علاقه ام که برای پولش زحمت کشیدم و تلاشی کردم صفر میتونستم بخرم؟ اما تو دو روز برم مدل ۱۴۰۰ یا ۹۹ ماشینو بخرم.