بچه ها من واقعا میترسم از بچگی که مطلبش رو خوندم تا الان تو ذهنم هستش
در سال ۲۰۰۶ در نيويورک، يک بيمار به درخواست روان پزشک اش چهره مردي را که بارها در خواب ديدهبود، نقاشي ميکند. بيمار ادعا ميکند آن مرد، درخواب براي آينده و زندگياش به او راهکارهايي ميدادهاست. نکته مهم آنکه پيش از اين، هيچوقت آن مرد را در عالم واقعيت نديدهبود. تصوير اين مرد مدتي روي ميز پزشک ميماند تا اينکه چند روز بعد خيلي اتفاقي، بيمار ديگري تصوير را ميشناسد و ادعا ميکند که اين مرد را اغلب در خوابهايش ميبيند. نفر دوم هم ميگويد قبل از اين، مرد را هرگز در واقعيت نديده است. روان پزشک تصميم ميگيرد تصوير را براي تعدادي از همکارانش بفرستد تا مشخص شود آيا بيمار ديگري نيز اين مرد را ميشناسد. چهار بيمار ادعا ميکنند که او را چندينبار در خواب ديدهاند. از طريق سايت راهاندازي شده، دست کم۲۰۰۰ نفر از شهرهاي مختلف دنيا ميگويند او را در خواب ديدهاند و هر کسي درباره رفتار اين فرد در خواب، توضيح متفاوتي ميدهد. با بعضيها بسيار مهربان بوده و آنها را نصيحت ميکرده، براي بعضي هم به شکل يک آدم خشن و عصباني ظاهر شدهاست