ما خونمون جابه جا شد و الان خونمون همسایه پدر و مادر ،مادرم شدیم و این مدت هر شب اونجاست قبلا بیشتروقتا حرفایی ک واسش تعریف میکردم واسش مهم نبو مثلا یجوری بود یا حرف خودشو میزد یا هم سرشو میکرد تو گوشی یا نگاه تلویزیون میکرد الان ک اومدیم اینجا واسه خواهرش و مادرش خوب به حرفاشون گوش میده خوب راجب موضوع هایی ک میگن نظر میده ولی به من ک میرسه همیشه کار داره یا جوری درکم نمیکنه ک پشیمون میشم ک چرا واسش گفتم