دخترم یازده ماهشه.سالم و باهوش و بی نظیره.ولی لب به غذا نامیده به زور شیرشو توی خواب بهش میدم.هفت کیلو و نیمه.دلم میخواد پاشم غذا درست کنم بشینه دوقاشق بخوره.اینکه هروز میپزم و نمیخوره خیلی کلافه میشم.همه آزمایشات عالی بودن.خودم همش توی خونه م .نه مادر خودم نه مادر شوهرم قابل اعتماد نیستند که یساعت این بچه رو بذارم پیششون.هروزم شده جارو برقی و ظرف شستن و لباس شویی و کارای تکراری...چاق شدم و هیچ لباسی بهم نمیاد.همیشه موهام شونه نشده و بهم ریخته..داروی ضد افسردگی میخورم و شب خیلیییییی خواب‌آلوده ولی دخترم هرگارمیکنم زیر ساعت چهارنمیخوابه...کاش این روزا زودتر بگذره و این بچه بزرگ شده..چقدر سخته..
الهی خدا کمکت کنه. بچه کوچیک سختی های خودش رو داره. صبور باش میگذره
عزیزم فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی. این روزها هم میگذره. مواظب دخترت باش.
خب ببرش دکتر زینکی چیزی بدن بش اشتهاش بازشه ببین چی دوست داره
صبر کن
کاملا درکت می کنم
فقط صبوری کن
صبوری
میگذره این روزا
عزیزم ساعت خوابش رو اول تنظیم کن، که ۶، ۷ صبح بیدار بشه ، و ۶،۷ عصر هم بخوابه، ببرش با کالسکه پیاده روی صبحا غذاش رو هم بگو کسی که می دونی اونم دستپختش خوبه براش یه آش کشک درست کنه شاید خورد
الانم براش کتلک و کوکو سیب زمینی سرخ کرده بروکلی و این چیزا درست کن می خوره
اره مال من رسید
یادمه پشت پلکام ورم کرده بود از بی خوابی
شوهرم کمکم نمی کرد فقط غر میزد
همه ش دررحال غر غر ودعوا بود
سر ۵ سال که زندگیمون به ارامش رسید
هوای یکی دیگه کرد و بزور حرفشو سبز کرد
دوباره افتادم تو لجن
الان که. در خدمت شمام سومی ۵ سالشه
انشاله که دیگه زد نزنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز