دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
اره تو کتاب عباس معروفی بود خیلی دوسش داشتم اسمشو که دیدم رو محصولات ضد عرق گذاشتن 🤦
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!
من یه خانم شاد و سرحالم که تمام قد پای زندگیم ایستادم.🤗🤗🤗 یه آدم قوی که داره روی زندگی رو کم میکنه! 😊😊😊من بدون وجود پارتی، شانس و هرچیز دیگه ای به خواسته هام رسیدم. با وجود دو چیز✌ اول لطف خدا دوم همت و تلاش خودم. بابت این موضوع به خودم افتخار میکنم💪💪💪 یه رفیق واسه عشق زندگیمم❤❤❤❤❤ من یک تکیه گاهم، خیالت تخت عشقم، من پشتتم😘😘 روزای خوب رو ساختم بازم میسازم😄
اره تو کتاب عباس معروفی بود خیلی دوسش داشتم اسمشو که دیدم رو محصولات ضد عرق گذاشتن 🤦
اسم جالبیه ها
ولی تو ایران دیگه همه یاد عرق میوفتن🥲🥲🥲😂😂😂😂
باید بیخیالش شیم
همسر رسمی چو سونگ یون متاهل و متعهد変わりゆく状況の中, I never change, I just follow me信じるまま 気まま 進めばいい道の先さらに高く届くように火を独りで燃やし続け 高める闘志 Yeah枯れた木に再び芽を出す, leaves落ちたとしても変えられない, my dream影なんて後ろにいるだけの thing目の前暗くても「前」より明るい my street
ناتانائیل، بکوش که عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری...ناتانائیل، تنها خداست که نمیتوان در انتظارش بود. در انتظار خدا بودن یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری...✿✿✿
اسم تقریبا مذهبی قشنگ چی ؟برای نی نی خودم میخام نورا چطوره؟
نور
آلا
آیه
ناتانائیل، بکوش که عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن می نگری...ناتانائیل، تنها خداست که نمیتوان در انتظارش بود. در انتظار خدا بودن یعنی در نیافتن اینکه او را هم اکنون در وجود خود داری...✿✿✿
اسم جالبیه ها ولی تو ایران دیگه همه یاد عرق میوفتن🥲🥲🥲😂😂😂😂باید بیخیالش شیم
اره دقیقا باید بیخیالش شم 😂😂😂
من با استعداد بودم، یعنی هستم ؛بعضی وقت ها به دست هایم نگاه میکنمو فکر میکنم که میتوانستم پیانیست بزرگی بشومیا یک چیز دیگر، ولی دست هایم چه کار کرده اند؟یک جایم را خارانده اند، چک نوشته اند، بند کفش بسته اند،سیفون کشیده اند، دست هایم را حرام کرده ام، همینطور ذهنم را ...!