ازدواج نیست چند سال پیش با یک پسر ۴ماهی بودمم خیلی خوب بود ولی من اومدم شهربابام کات کردیم
الانم یک سال نیم با پسری در ادتباط که خانواده هر دو در جریان ولی خیلی دروغ میگفت خیلی هم خسیس بود هیمیگفت ۱۵ میام خواستگاری هی ۲۰ هی مادرم مریضه خانوادم راضینیستن خلاصه گرفتم بلاکش کردم اولش اومد التماس الان دیگه رفت
چرا هر کی میاد تو زندگی من اینجوریه من واقعا دوستش داشتم اونمم میگفت دوستمم داره یعنی الکی میگفت!یعضی وقتا دوست دارم زنگش بزنم ولی موقعی قصدش ازدواج نیست چه فایده!!
چند وقته یکبار زنگ میزنه سلام میخواستم حالت بپرسم منم جوابشو نمیدمم
دیگ تنهایی ترجیح دادم احساس میکنمم با روانم و.. سواستفاده شده خسته شدمم دیگه .
من نمیگم میومد خواستگاری ولی دروغ نمیگعت مثلا قصدش ازدواج نبود همون اول میگفت نه یک سال نیم منو بازی بده