یکی از نزدیکانم وقتی واسش خاستگار اومد مادرم خواب دیده بود از تو چشمای خاستگار مار اومده بیرون مار نماد دشمنیه بعد واقعا اون خاستگاره ازدواج کرد با اون اشنای ما و ادم درستی نیست یعنی نه پول نه شخصیت و گلا مار دشمنه تو خواب
الان واسم خاستگار اومده از طرف عمه من منو عمه میگیم عالیه راضی هستیم ولی مامانم میگ غریبس نمیشناسیم نمیدونیم چجورین فلان من میگم نه شرایطش خوبه
ولی شب خواب میدیدم من یه مار سیاه دیدم یه جا بعد ازونجا فرار کردم عمم هم اونجاس اونم چندشش شد ترسید
چون عمه رو تو خوابم میدیدم میگم نکن دشمن همون خاستگارس
نگین دوره اشنایی فلان باش دوستان مشخص نمکنه مردم لجن شدن