سلام خواهش میکنم کامل بخونید و حتما نظر بدید خیلی حرصم گرفته
ببینید من و جاریم باهم صمیمیایم مثل دوتا خواهر
جاریم بعد از عروسی مثل ما پدرشوهرم بهشون خونه داد که زندگی کنن،با خواهرشوهرم تو یک ساختمون بودن و من هم راه جدا طبقه همکف زندگی میکردیم
اصلا اصلا با خانواده شوهرم نساخت،هم اونا لجباز بودن هم این مدام دعوا و قهر داشتن تا اینکه ازاینجا اسباب کشی کردن رفتن،نه جاریم دلخوشی داره ازشون نه من
حالا شوهرم به واسطه پدرشوهرم یه درجه ترفی از سرکار بهش دادن،امروز با امتیاز هایی که شوهرم داشت استخر رایگان برامون گرفت من با دخترخاله هام و فامیلام رفتیم
من دلم واینستاد برای جاریمم تعریف کردم که از سرکار به شوهرم چیا دادن و چیشده