2777
2789

واسه من اینقدر اومدن یه بار سر اونا با شوهرم بدجور دعوام شد همه رو انداختم بیرون اداشونم کم نیست بخدا هر سری میان بیست سی تومن هزینه آسونه بهترین غذا باید باشه گردش میوه تفریح سر گنجم مگه همه رو انداختم بیرون گفتم خودم هزارتا مشکلات و بدهی دارم دیگه اینورا نیایید

ما هم اینطوری بودیم. 

از کرونا به این ور کمتر شد. 

تنها مزیت کرونا همبن بود. 

وااای قدیم ها فامیل می اومدن خونمون. سه روز. یک هفته. ده روز.... دو هفته هم داشتم.. شب میموندن. 

الان دیگه حوصله ندارم. فوقش مهمان یک شب بمونه. 

خونمون کوچیکه. اتاق پنج و شش متری. 

دختر بزرگم را از اتاق بندازم بیرون. زن و شوهر مهمان برن تو اتاقش بخوابن. واقعا باید خجالت بکشن. ولی خیلی پررو هستن. بیچاره دخترم اذیت شد. 


فامیل شوهرم توقع داشتن بیان خونمون سه روز بمونند. منم تعارف نکردم. . الان هم قهر کردن.  

فقط هم یکطرفه بود. ما عادت نداریم خونه کسی شب بمونیم. 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


خب خالی باشه بدهکار بقیه نیستن که اونم چی دخترخاله شوهر!! اصلا درست نیست

منم نگفتم بدهکارن اوناخودشون ماروهی دعوت میکنن میگن پاگشابیاین خونه ماوفلان ماام میترسیم مثلاالان بریم تهران بدون اینکه قبلش دعوتمون کرده باشن وهتل هم بگیریم واونابعدش مجبورشن چون تهرانیم این چندروزآمادگی نداشته باشن ومارودعوت کنن برای پاگشایاشایدبراخواب هم بگن چون چندین بارکه نمیریم تهران مادوریم‌ازتهران

من ازدواج کردم یه شهر دیگه رفتم. 

همیشه مهمان شبانه روزی داشتم. 

الان بعد بیست سال تازه عاقل شدم 😂

دیگه اگر کسی زنگ بزنه ما میخوایم بیایم خونتون. من تعارف نمیکنم

 فوقش یک شب. تمام. خونه ما هتل که نیست. 

به خدا ما اصلا خونه کسی نمیخوابیم. 


مثلا خاله شوهرم با دختراش و نوه و مادرشوهرم اومدن خونمون مسافرت. یک هفته بودن. ( یک طرفه) 

مهمانی های شبانه روزی من همشون یک طرفه بود. هیچ کدام پس ندادن. 


قبلنا من خیلی خنگ بودم 😂 

خانواده شوهر  می اومدن خونمون. صبحانه و نهار و شام. چند روز بودن 

بیرون هم می‌بردم میگردوندم. تفریح کنند. 

بستنی سالار براشون گرفتم. کلی ایراد گرفتن که ما بستنی سنتی میخوایم!!! 

چقدر بهشون سرویس دهی میکردم. 

دستور میدادن به من که ما را ببر نمک آبرود بگردون!!!! 

بازار گچین ببر ما را بگردون. 


من خر  برادرشوهر و جاری و مادرشوهرم را می‌بردم میگردوندم. 


دیگه تمام شد. 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   baransiyah7676  |  8 ساعت پیش
توسط   avaz76  |  9 ساعت پیش