الان ۲۸ سالشه.از ۱۴ سالگی دوست پسر داشت
عموم یه زمان تو شهرداری سمت داشت و خیلیییی پولدار بودن.خونه لوکس ماشین لاکچریو...
خودشم دختر نازی بود خیلی خوشگل نه ها ازینا ک دلنشینن
۱۶ سالش بود عموم اینا میرفتن مسافرت این به بهانه درس نمیرفت.دوست پسرشو میورد خونه و خدا داند چکارایی میکردن
۱۸ سالگیش کات کرد و رفت دانشگاه شهر دیگه و عشقو حالی نبود ک نکنه
اون وسطا با پسر اون یکی عموم هم خیلی لاس میزد
تو دانشگاه با همکلاسیش رل زد و با پسره یک هفته تابستون پیچوند رفت شمال و میگفت رابطه هم داشته
خلاصه پسره اومد خاستگاریش ولی چون مضع مالیشون پایین تر بود باباش قبول نکردو کلت کرد
دوباره ۶ ماه بعد خاستگار خوب اومد و رسمی عقد کرد ولی بعد سه ماه جدا شدن
بعد یک سال با یه پسر دیگه دوست شد که پسره همه چیییییز تمومه.دوتا باشگاه داره مربیه هیکل توپ پولدار و بشدت خوش قیافه و همینطور عاشق...
الان ازدواج کردن و لوکس ترین زندگیو داره...
وقتی به سرگذشتش نگاه میکنم میفهمم دخترای خوب شانس ندارن مثل من