همش بحث و اعصاب خردی درست میکنه پدرم فوت شده باخواهرم زندگی میکنن
بخدا تا اذیتمون نکنه بخدا هیچ بحثی نداریم کلا یچیزی میگه ادمو بسوزونه میره رواعصابمون
میگ خونرو ب اسمم کنیدواینا درحالی ک پدربزرگ مادربزرگم خیلی روش تاثیردارن ادمیه دهن بینه چندبار باخواهرم بحثش شد گفت میندازمت بیرونو فلان تودعوا من واس همین میترسم وگرن دوسش دارم مادرمه کلا دنبال داستانه