بذار یه داستانی برات تعریف کنم.
یروز یه چوپان تو بیابون گوسفنداشو برده بچرونه.
یه مرد میاد از چوپان بیسوادم بوده خواهش میکنه میگه پدرم فوت شده هیچکسی نیست براش نماز میت بخونه میشه شما براش بخونید؟
چوپان میگه باشه. و براش نماز میخونه.
فرداشب پدره میاد تو خواب پسرش خیلی جاش خوبه و خیلی خوشحاله ب پسرش میگه هرررچی دارم از دعای اون چوپان دارم
فردا پسره میره سراغ چوپان میگه چه دعایی برا پدرم خوندی ک اینقدر جاش خوبه؟
چوپان میگه راستش من اصلا نماز بلد نیستم بخونم فقط ب خدا گفتم خدایا این مرده مرُده اگه زنده بود امشب براش یکی از این گوسفندامو سر میبریدم و دعوتش میکردم تو دیگه خدایی ببینم چطور ازش پذیرایی میکنی.
خواستم بگم تو قلبتو ب نیت قرآن خوندن پاگ کردی پس اگه خطایی هم بود خدا از درون قلبت و نیتت آگاهه بقیه رو توجه نکن