دخترم۱۲ سالشه بیش از حد وابستس، حتی شبا هم کنار ما میخوابه، از تنهایی میترسه، کیف مدرسشو من براش میبرم،
میگه توی بیرون دستمو بگیر،
همش میگه بهم بگو دوسم داری، بغلم کن،
چیزی برای بابام میاری که بخوره، به منم بگو بیام ،
کافیه شوهرم یه آهنگی یه متن عاشقانه ای برام بفرسته، سریع میگه بابا، مگه منو دوس نداری!!
کلا زندگی رو ازم گرفته
لحظه ی عاشقانه با شوهرم ندارم
شوهرم هم همش میگه ببین بچم چی میگه
به حرفش گوش بده، اذیتش نکن
پس من چی؟!!!
کسی بچش من بچه ی من هست؟
بگید که من تنها نیستم😔😔😔
واااا پس خلوت با شوهرت چی
توطعه در کار است
خدا صبر ایوب بهت بده
با مشاور صحبت کنید عزیزم
دخترم شش سالشه دقیقا همینجوریه ک گفتید
بدتر از اون میگه بابا من شوهر مامانم تو بچه امونی
دختر من ۱۱سالشه خیلی مستقله
طفلک همه کاراشو خودش میکنه حتی کارای بقیه رو هم انجام میده
یه لحظه دلم براش سوخت
فکر کنم تنهای تنهایی یعنی چی آخه ۱۲ ساله پیش پدر مادر بخوابه ، بچه عزیزه تربیتش عزیز تر
خیالشون راحت کن ک دوستش داری قبل اینکه خودش بگو مدام بگو خیلی دوستت دارم بهش محبت کن ولی کیف براش نبر بزار کاراشو بکنه چند بار انجام نده عادت کنه ولی بچه ها کلا لوس شدن پسر دخترم نداره رو اعصاب و لوس کاری نمیشه کرد
کلاس ششم؟
ببخشید اما از تربیت شما هم میشه...
من از کلاس چهارم ینی ده سالگی خودم لباسم رو اتو زدم و کیفم و بستم و اتاقم که جدا و اصلا وابسته نبودم اخع مامانم اینطوری بزرگم کرد تا الان که ۱۸ سالمه
مشاور حرف بزن یا خودت حرف بزن بگو بش که بزرگ شدی واقعا بزرگه تو دخترا
