اره از عرش به فرش بود
از چندین ماشین تو پارکینگ و خونه های انچنانی
ویلا تو شمال و کیش
رسیدیم به جایی که پول نون نداشتیم
ولی دوباره همه چی مثل قبل شد ولی واقعا دوران سختی بود
مامانم همیشه کنار بابام بود تنهاش نزاشت
ماهم همینطور خیلی درکش کردیم
بابام دوباره سرپا شد حتی بهتر از قبل