سلام برای خودم نیست قضیه اما جالبه و صد در صد حقیقته
۲۲ سالم بود که تو گرمای تابستون با یه کارت دعوت عروسی حسابی سر ذوق اومدیم
فامیلای دور پدرم بودند و خیلی نمیشناختمشون اما عروسیاشون زبانزد بود مردم اون شهر
عروسی های ما تعداد بالاست و مختلط و همه بشدت خوشتیپ با لباس محلی
مام حسابی تیپ زدیم و ارایشگاه رفتیم و تو همون عروسی من پیشنهاد دوستی یه