خاله شوهرم رفته مشهد منم گفتم زنگ بزنم یه زیارت قبولی کنم با خاله حرف زدم یهو گفت بیا با مش یوسفم(شوهرش) زیارت قبولی کن یهو تو عمل انجام شده قرار گرفتم هنگ کرده بودم روم نمیشد گفتم سلام عمو دروا بجونم زیارتت مبارک باشه.
دیگه هیچ نگفتم فقط سکوت وانمود کردم گوشیم صداش قطع شده ولی الان میگم خاک برسرم چرا منی ک ب شوهرم نمیگم دردت بجونم ب اون گفتم و چرا گفتم زیارتت مبارک😭
یه بار سر خاک یه خانمی خیرات آورده بود. دخترم برداشت گفت خدا شفاشون بده یعنی یه جوری جو ریخت بهم که همه با چشای پر اشک و قیافه غمزده از خنده ریسه رفتن.
تو خوبی باز من یه بار سوتی بدی دادم بجای تسلیت میگم گفتم تبریک میگم دوست داشتم زمین دهان باز میکرد می رفتم توش 🤪🤪 آنقدر غصه خوردم که نگو ولی بعد از یه هفته یادم رفت گفتم بی خیال عمدی نبوده که ...
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
اگه بود بیخ تا بیخ سرمو میبرید چون مش یوسف هیزم هست
☹️☹️
فقط 22 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
هنوز یه مامان کوچولوی بی سواد 😭همسرم کارشناس رادیولوژی دعا کنید منم اتاق عمل قبول شم 😔💟 دلم نمیخواد بچم مامانش بی سواد باشه 😭 از زخم زبون و تیکه های بقیه که تو هیچی نیستی و با همسرم مقایسه میشم خستم 💔 کاش آدما مهربون بودن تو زندگی بقیه دخالت نمیکردن 💔 میشه دعا کنید به آرزوم برسم 🍀🌺 3 ماهه دیگه یه فسقلی به دنیا میاد 😍😍 خانوادمون 3 نفره میشه 😘دلم نمیخواد مامانش بی سواد باشه😍 مامان بابا عاشقشن 🌸💖 بابایی میمیره براش مامانی قربونش میره 😘 خدایا مراقب بچم و همسرم و خودم باش 🍀🌛 مراقب زندگیمون باش 🍂🧡 میرسم چند ماه دیگه به هدفم 💟🍁 🍀
من ومهران عاشق نی نی م عاشق دوقلو بودنشون یدونه پسر یدونه دخترولی خدابهمون نمیده نمیدونم چرا بازم امید دارم که مامان میشم گاهیم نا امید🥺💔 دعام کنین که من و مهرانم صاحب دوقلو شیم اونی که دلمون میخواد🙂❤ عمه و خاله شدم حالا وقتشه مامان بشم..پروفم آرزومه🥲 💚السلام علیک یا صاحب الزمان (عج) 💚
بگو به امام رضا گفتما خاله جون.از شوهرت بد نشه🚶🚶🤦جمش کن دیگه یجوری
اسم کاربریم! من نمیدونستم نمیشه عوض کرد وختی نوشتم حالم اصلا خوب نبود . خلاصه شد دیگه .حالا ک شده و نمیشه تغیرش داد برای پدرمادرم فاتحه بخون خداخیرت بده💚
اگه بود بیخ تا بیخ سرمو میبرید چون مش یوسف هیزم هست
😂🤣
احمقها به همین راحتی اداره میشونداستالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی میافتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانههای گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده میکنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من میآید احمقها به همین راحتی اداره میشوند!
منم پشت تلفن گاهی هول میشم،یه بار آژانس گرفتم بعد گفت کجا تشریف میبرید یه لحظه سیم های مغزم قاطی کرد ...
🤣🤣🤣🤣🤣
احمقها به همین راحتی اداره میشونداستالین دیکتاتور روسیهً ،خواست که برای او مرغی بیاورند او آنرا گرفت در حالیکه با یک دست آنرا میفشرد با دست دیگر شروع به کندن پرهای آن مرغ کرد مرغ از درد فریاد می زد و سعی می کرد از هر راه ممکن فرار کند. پس از پایان کار به یارانش گفت: "حالا ببینید چه اتفاقی میافتد" او مرغ را روی زمین گذاشت و چند دانه گندم جلوی او ریخت و از او دور شد همکارانش دیدند که مرغ بیچاره در حال درد و خونریزی او را دنبال میکند استالین با دانههای گندم ، مرغ را به هر گوشه از اتاق بسمت خود میکشید در همه این مراحل مرغ پی در پی ، او را تعقیب میکرد و قدم به قدم همراه او بود!!استالین گفت:مشاهده میکنید که مرغ با وجود تحملِ تمام دردهایی که من برای او ایجاد کردم؛ به دنبال من میآید احمقها به همین راحتی اداره میشوند!