تاپیک قبلیت و خوندم عزیزم
یه چیزی میگم ته دلت خالی نشه قضیه یکم مشکوک بوده و شما همون موقع باید قضیه رو میگرفتی یا به شوهر خواهرش زنگ میزدی که قضیه رو بفهمی یا همونجا ازش میخواستی ب دختره زنگ بزنه که چون شما هم مثل من عاشق تمام عیاری اون لحظه فقققط حال پارتنرت برات اولویت بوده تا پیاما ( منم مثل خودتم عاشقم و درکت میکنم) البته ممکن هست راستش هم گفته باشه از این دخترای سمج منم زیاااااد دیدم دور و بر داداشم...
دوم اینکه برخلاف نظر بقیه دوستان نی نی سایتی من میگم دیگه دنبال قضیه نباش و کشش نده چون هیییچی دستگیرت نمیشه اگر قضیه واقعی بوده باشه و نامزدت راستش و گفته باشه یه ناراحتی و کینه عمییق از بی اعتمادی تو تووجودش شکل میگیره
و اگر دروغ گفته باشه پس تا الان بشدددت حرفهای تر رو قضیه فکر کرده و میپیچونتت
از طرفی اگر راست باشه و خیانتی درکار باشه با این حجم از عشقی که داری میتونی جدا شی؟ نظرت اینه که جدا بشی ازش؟ بعید میدونم
پس عاقلانه اینه که قضیه رو کش ندی ولی ولی ولی چشم و گوشت و هزااار برابر کنی و حواست و جمع تا اگر خدایی نکرده چیزی باشه اخر یه آتویی ازش گیر میاری...
مهربونی امشبش هم بنظرم بخاطر این بوده که ناراحتی اون قضیه رو از دلت دربیاره این یعنی براش مهمی و دوستت داره
تامام