خودم با همسرم بحثم شد اعصابم خرااااب
قطعا تا همسرم برگرد میخواستم باز صحبت کنیم
که امشب برادر زادم اومد
گاهی شبا میاد بمونه واقعا عصبییی بودم در باز نکردم زنگ زد اومد سنگ پرت کرد به شیشه مجبور شدم باز کنم اخه ادم اون قدررررر سمججججج
سه شب پیش هم اینجا بود
فردا میخوام ب مادرم بگم بهش بگه نیاد ا عصبی شدم