از راه های مختلفی وارد میشن،
یکی شون من رو اول معرفی کرد بودن به یه خواستگار خوب و موجه و خیلی از من براشون تعریف کرده بودن،بعد که فهمیدن من فعلا قصد ازدواج ندارم و اون خواستگار رو رد کردم،گویی که از اول ایشون خودشون بودن که دلشون پیش من گیر کرده بود،شروع کردن به بهانه های مختلف پیام دادن،تبریک های اختصاصی برای روز معلم و روز دختر فرستادن،سر کلاس نگاهای با خجالت اما یواشکی کردن و....
با اینکه سنشون ۴۰ و متاهلن و تازه خیلی از دختر های دانشگاه به قولی رو ایشون کراش دارن...
و بعدم که دید از من آبی گرم نمیشه و چارچوب دارم و اهل این دوست داشتنای غیرعرفی و شرعی نیستم،با نادیده گرفتن و دل و قلوه دادن با دخترای زیبای دیگه سعی میکنه اذیتم کنه ولی مهم نیست برام😂
نمیدونم چی پیش خودش فکر کرده یارو همسن بابامه برای همسرش دلم کبابه...
خیلی از اساتیدم حتی با انتقاد های منفی و به نوعی سرزنش کردن بعضی استعداد هام سعی میکنن سر حرفو باز کنن باهام و...