بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پارسال ی غلطی کردم دارم تاوان پس میدم چقدر ترسیدم از این سوالش
کنجکاو شدم
هر تاپیکی ک میزنم اون چیزی هست ک نمیتونم با کسی درمیون بذارم پس میام اینجا که چند تا شخص ناشناس راهنماییم کنن/ هم از بد بودنش میدونم هم خوب بودنش و اینکه اگه خدای نکرده چیزی هست که بقیه بخوان ترغیب شن بمن ربطی نداره ..سمت خوبی ها ترغیب نمیشن حالا من تاپیک بزنم مشکل داره! باعث بداموزی میشه؟؟!! نظری نداری رد شو ممنون
اقااا من دلم واسه دوستپسرم یک ذره شده ولی نمیتونم برم دیدنش هیییی
هر تاپیکی ک میزنم اون چیزی هست ک نمیتونم با کسی درمیون بذارم پس میام اینجا که چند تا شخص ناشناس راهنماییم کنن/ هم از بد بودنش میدونم هم خوب بودنش و اینکه اگه خدای نکرده چیزی هست که بقیه بخوان ترغیب شن بمن ربطی نداره ..سمت خوبی ها ترغیب نمیشن حالا من تاپیک بزنم مشکل داره! باعث بداموزی میشه؟؟!! نظری نداری رد شو ممنون
هر تاپیکی ک میزنم اون چیزی هست ک نمیتونم با کسی درمیون بذارم پس میام اینجا که چند تا شخص ناشناس راهنماییم کنن/ هم از بد بودنش میدونم هم خوب بودنش و اینکه اگه خدای نکرده چیزی هست که بقیه بخوان ترغیب شن بمن ربطی نداره ..سمت خوبی ها ترغیب نمیشن حالا من تاپیک بزنم مشکل داره! باعث بداموزی میشه؟؟!! نظری نداری رد شو ممنون
چی گفت کی میخواد بیاد خواستگاری. زمان داد یا همینجوری گفت تو دلت قرص بشه
تاریخش رو که نگفت
اما گفت داداشم گفته کم کم باید برات بریم خواستگاری
منم گفتم وا مگه نمیدونه ما با هم در ارتباطیم(داداشش میدونه ما با همیم) ناراحت شدم گفت شوخی میکنه داداشم بعدم ته صحبتام یکم طاقچه بالا گذاشتم گفتم من که فعلا تصمیمی ندارم واسه ازدواج
ولی مطمئنم اون تصمیم داره ک این سوال رو پرسید اما اشتباه کردم نباید میرفتم خونش
تاریخش رو که نگفتاما گفت داداشم گفته کم کم باید برات بریم خواستگاری منم گفتم وا مگه نمیدونه ما با هم ...
پس هنوز قصدش جدی نیست یکم رابطه کم کن تا جدی نشد بهش محل نده چرا میگی قصد ازدواج نداری بگو دارم اکه تو هم منو میخوای باید زمان بدی دیگه بیای . وقتت علکی باهاش هدر نده