بچه ها الان خواب علی انصاریان و میناوند رو دیدم
دیدم با داداشم تو حیاط مادربزرگم نشستن و یه کتابی میخوندن و دربارش صحبت میکردن و میخندیدن
بعد من دیدم بغل انصاریان یه دختر ناز هست رفتم بهش گفتم میشه بچه رو بدی باهاش بازی کنم بعد ازش پرسیدم بچه خودته گفت نه این بچه بیماری او سی دی داره مراقبش باش بعد اومدم داخل اتاق دیدم چند تا دختر دیگه هم هستن و انگار اون ها هم این بیماری رو داشتن و فهمیدم این دونفر با داداشم این بچه ها رو آوردن مراقبت کنن ازشون 😢
الان دیدم و از خواب پریدم 🥺