تاپیک زدم ی شب مردم و زنده شدم... اصصصصصصلا حس خوبی نبود اصصصصصصلا
ارع فکر میکنم میترسم از شب اول قبر از اعمالم میترسم .
دروغ گفتم غیبت کردم موهامو‌بیرون گذاشتم‌نامحرما دیدن راستش میترسم و این ترسم باعث میشع گاهی از انجام بعضی کارا صرف نظر کنم و برای انجامدبعضی کارا حای باوجود اینکه قدر دانی نیست براش پیش قدم بشم
من نمیترسم اصلا اتفاقا کنجکاوم فک میکنم خیلی خوش میگزره اما خوب دلم برا بچه هام میسوزه دوست دارم عمر کنم ممنونم از خدا که زندگی خوبی تو دو تا دنیا نصیبمون میکنه
بابام یه بار تو جوونیش امپول اشتباهی زده بودنش
گفت روحم جدا شد رفته بودم برزخ
بهشتیا و جهنمیارو دیده بود💔💔
از اون موقع تا اخرین لحظه ی زندگیش خدارو از یاد نبرد حتی با دردناک ترین دردهاش
اخ بمیرم براش
وقتی از بدن جدا میشی انگار از زیر چند کیلو اهن سنگین بیرون میای بیداری واقعی یعنی مرگ
خالم فوت کرده بود گذاشتن تو قبر اومده بود خواب یکی گفته بود سنگ لحد لهد؟ رو که گذاشتن خورده تو سرم دردم اومده
میگن روح آدمای خوب از قفسه سینه خارج میشه رو به بالا
روح آدمای بد از پایین پا یا از پشت کمر خارج میشه
