سه ماه در به در دایی و زن داییم دنبال این بچه بودن
بعد سه ماه پرو پرو اومده میگه
تا تو باشی زبون درازی نکنی
داییم دست زنشو میگیره
میرن یه اتاق 6 متری کرایه میکنن تو شهر داییم میره کارگری
زن داییم طلاهاشو میفروشه پارچه میخره چرخ خیاطی مادرشو میگیره شروع میکنه به خیاطی
از اون ور عقده ای خانم که دیگه کسی نبوده سرش عقده هاشو خالی کنه
میاد دوباره بیاد سربار اینا بشه