منو مادر شوهر و برادرشوهرم تو ی ساختمونیم خیلی منو اذیت کردن مثلا از اول من راضی نبودم برم نو اون خونه برادر شوهرم بهم قول داد ی خونه دیگع داره ب ما بده گفت فقط یک سال بیا اینجا زندگی کن ولی بعد یکسال گفت نمیدمش شوهرمم ادم عصبی هست اصلا نمیتونم نق بزنم حتی چون عصبی میشه در این حد چند بار جلو خانوادش بهم بی احترامی کرد مادر شوهرمم اذیتم کرد اینقدر دعوا داشتیم خودم و شوهرم ب خاط اینکه خیچ وقت پشت من نبود و هوای خانوداشو داشت تا اینکه من رفتم قهر خونه پدرم و همه چیز و ب پدرم گفتم وتصمیم خودم و خانوادم طلاق بود ولی برگشتم اخرش ب خاطر بچم الان ک برگشتم حتی باهام حرف نمیزنن زنگ ب شوهرم میزنن میره خونشون منم باهاشون حرف نمیزنم ولی اخلاق شوهرم بهتر شده و گفته دیگه پشتمم چ اشتباه کردم نمیدونم چی کار کنم ی خونه در حال ساخت داریم و مجبورم بی محلیاشونو تحمل کنم ب نظرتون من چ رفتاری کنم ک اونا بفهمن روی من تاثیری نداره
اگر خسته ای..اگر دنیا بهت سخت گرفته..اگر توی نقطه بد زندگیت هستی..و یا سختی های گذشته باعث شدی تلخ بشی.یا فکر میکنی اگر تند تیز و با توهین و تحقیر جواب بدی خیلی باحالی..در تبادل نظر با بقیه اول چند دقیقه تحمل کن.اگر جوابی ک میخوای بدی تند و تیزه ننویس..به خاطر رضایت خدا
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
فقط به خودت و بچت و شوهرت برس تا میتونی با زبون بکش طرف گفتم خودت و محبت کن بهش و صمیمی باش باهاش و به کم محلی به خانواده شوهر هم همچنان ادامه بده و در اولین فرصت از اون خونه برین بقیه اش درست میشه
منم همسایه ام . گفتم بدونی تجربه شو دارم . به نظرم همون اول هم این که شوهرت پشتت نبوده کارا رو خراب کرده نه صرفا زندگی و همسایگی . اتفاقاتی که افتاده قطعا برات سخت بوده ولی در عمل به نفعت شده فهمیدن بزرگتر داری و هر کی هر کی نیست . حالا که شوهرت اینو فهمیده پس اصلا حساسیت نشون نده روی خانواده ات خیلی ریلکس زندگیتو کن فکر کن با چند تا غریبه همسایه ای که نا مرئی هم هستن در این حد 😉😁 به جاش حالا که شوهرت رفتارش عوض شده تو هم سیاست داشته باش و بچسب به شوهر و زندگیت . زندگی رو گرم و شاد کن . تا این روال جدید پا بگیره تو خونه تون
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
از قصد میخوان منو اذیت کنن حتی مثلا ب جاریم اهمیت میدن باهش میگن میخندن ک حرص منو درارن
یجورایی از حرفات میشه فهمید ناراحتی که نادیدت میگیرن!!تو دیوونه ای؟ خب بهتر که تحویلت نگیرن خدا داره کمکت میکنه دختر... بعضی گمکها غیر مستقیم داره بت میگه من این بار هواتو دارم دشمنات و دور کردم توام از فرصت استفاده کن تا میتونی مظلوم نمایی کن شوهرتو بکش سمتت اونا اگر یک قدم عقب کشیدن تو ده قدم عقب بکش نرو سمتشون و بهشون اهمیت نده برای خودتو بچت وشوهرت تو خونه جشن تولد و دعوتی خانواده بگیر ولی اونا رو دعوت نکن بزار اونا به شوهرت بگن زودتر بار کن از دستت راحت شیم
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .
ب نظرتون توقع بی جایی از شوهرم بخوام ب خاطر رفتاراشون باهاشون قطع ارتباط کنه اونا هم دارن هی خودشونو ...
اره . باعث میشی روت گارد بگیرن . خدا هم راضی نیست پدر و مادرش هستن در قبالشون وظایفی داره . قطعا خودش هم راضی نیست و تلخی میشه بینتون .بر عکس کن بگو من مشکلی ندارم پدر مادرتن برو دخالتشون تو زندگی من نباشه چه اشکالی داره . اینجوری اگر پشت سرت هم اونا بزنن شوهرت طرف تو میشه میگه ببین اونا ازش بد میگن ولی این میگه برو
اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
اره . باعث میشی روت گارد بگیرن . خدا هم راضی نیست پدر و مادرش هستن در قبالشون وظایفی داره . قطعا خود ...
ولی اونا خیلی زرنگن جلوی شوهرم بدی های منو نمیگن و من بدی هاشون میگم شوهرم میگه ن اونا خوبن اونا طرفدار توهستن خودشون بهم گفتن رفتارشون جلو شوهرم خوب میگیرن و ب ظاهر تعریف من میدن ولی جلوی خودم منو بی محل میکنن و همش میخوان بگن تو برامون اهمیت نداری