2777
2789
عنوان

کمکم کنین با شوهرم آشتی کنم

265 بازدید | 25 پست

سلام خانوما شوهرم منو نمی‌خواد ۱۰ ماه شد به خاطره بچه هام اومدم تهران خونه گرفتم ولی نمیزارن بچه هامو ببینم میرم مدرسه میبینم و به یکی از آشناها گفته نمی‌خوام هنوز زنم سرش به سنگ نخورده باید سختی های زیادی بکشه بعد و از اون ورم به من میگی ما باید یه بار طلاق بگیریم بعد رفتم دم مدرسه التماسش کردم مادرشوهرم رو آورده بود تو ماشین نشسته بود من فکر کردم زن گرفته شیشه های ماشین کاملا دودی بود نمیدیمش بعد پیش مادرشوهرش در ماشین محکم بست نزاشتن اصلا صحبت کنم منم با کلی گریه پیاده برگشتم خونه شب بود افتاده بود دنبالم داشت نیومد منم نمیدیدمش زن زدم به ریش سفیدشون گفتم ماجرارو بعد برگشتم تاکسی بگیرم دیدم ماشین شوهرم زود پیچید تو یه خیابون دیگه بعد ۱ ساعت دیدم از روبیکا پیام اومد سلام مامان فهمیدم پسرم نیست کار شوهرمه از اون روز خیلی دلم شکسته فقط میرم پسرمو مدرسه میبینم قسم خوردم تیپ بزنم و خوشحال باشم جلو مدرسه اکه شوهرمو دیدم محل ندم خسته شدم از دستشون خانوادگی دستشون تو یه کاسه هست می‌خوام فقط زندگیمون بهم بریزن منم دیگه تسلیم شدم تا الان نرفته دادخواست بده خانواده میگن تو شکایت کن منم عمرا شکایت کنم شما بگین چیکار کنم شوهرم خودش بیوفته دنبالم و حرصش دربیاید از حسودی 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


این روانی رو میخوای چکار که بیوفته دنبالت؟ مهریه ات رو بگیر خودت کار کن زندگی کن انقدر خفت تحمل نکن

💛سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم

عزیزم بسپر به خدا از خدا بخواه که مشکلتو حل کنه امشب برو دعا در خونه حضرت زهرا ان شاءالله  مشکلت حل میشه معصومین خیلی رعوفن ازشون کمک بخواه  اونا منتظرن که شیعشون ازشون کمک بخواد باورکن  برا حل مشکلت  باشوهرت برات صلوات فرستادم عزیزم 

سرچی دعواتون شدچرا التماسش میکردی؟

سر برادرم خدا ازش نگذره چشمش دختر برادر شوهرم گرفته بود اینم سن اش بچه بود رفته بود شمارشو از گوشیم برداشته بود پیام زده بود بهش بعد سر این دعوامون شد منم حق دادم به شوهرم بعد ۱ سال رفتیم مسافرت برادر شوهرم هم با زنش اومد اونجا سر لباس پوشیدن بین ما دعوای بزرگ انداختن از اونجا شوهرم افتاد به جون من 

این روانی رو میخوای چکار که بیوفته دنبالت؟ مهریه ات رو بگیر خودت کار کن زندگی کن انقدر خفت تحمل نکن

به خاطره اینکه دوستش دارم به خاطره ۲ تا بچه کوچیکم 

فدات بشم الهی از خدا هرچی میخوای بهت بده

ان شاالله عزیزم همچنین برای تو خواهر عزیزم شب جمعس امشب اگه به نیت شهدا صلوات بفرستی اونا پیش خدا ازتو یاد میکنن صلوات بفرس وحاجتتو بخواه ان شاءالله حاجت روا بشی 

اونقدر کتکم زد یا همش با زبونش اذیتم کرد مجبور شدم

خب اگه آدم زندگی نیست بچه هارو بده بهش جداشو

الان لابد میگی نه نمیتونم...بیچاره اون میخواد موهات مثل دندونات سفید بشه همیشه معلقت بزاره تو زندگی...تاپیکهاتو خوندم


2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   avaz76  |  2 ساعت پیش