2777
2789

حالم خیلی بده زنیکه بیشعور جلو دوتااز همکارای شوهرم اومد دست زد به شکمم گفت با این چاقیت فکر کردیم بچه ۴.۵کیلویی میاری اعصابم از اون روز خرابه اصلا فکرم اروم نمیشه نمیدونم چکار کنم

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده..  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ادمایی با احمقیت مگه وجود خارجی دارن؟بگو شوخیهجوابشو ندادیواقعا

مهمانم بودن اومدن سر بزنن بچه من خجالت کشیدم جواب بدم گفتم من هنوز شیر میدم نمیخوام بچم شیر خشکی بشه از الان نمیخوام رژیم بگیرم شیرم خشک شه بخوام لاغر کنم خیلی زود لاغرمیشم.ولی شوهرم کفت پف بچتون برا شیر خشکه زودم میره

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده..  
داشته شوخی میکرده .مال ماهم شوحی بدتر از این شنیدم .الان باید اروم باشی .قراره به بچت شیر بدهی تلخر ...

شوخی اینجوری اخه؟

میشه خدا رو حس کرد تو لحظه های ساده..  

خواهر من بعد از زایمان که هنوز شکمش جمع نشده بود بهش گفته بود هنوز یکی دیگه که داری!

چقدر اعصابش خورد شده بود و ناراحت بود

خداوندا بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترانده....امام سجاد(ع)
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز