فروشنده ام ما یه بخش جداگانه ایم یهو تایمی که امروز برق رفته بود چنتا مشتری اومدن داخل گفتم خوش اومدید و اینا یهو برادر صاحبکارم اومد بهم گفت اینا مهمونای ویژه من هستن کارارو معرفی کنید و کلا هواشونو داشته باشید منم گفتم با لحن مهربون و خنده رو باشه چشم مشکلی نیست بعد موقع برگشت از کار یهو منو صدا زد با خنده گفت چرا گفتی مشکلی نیست مگه باید مشکلی باشه
به همکارمم گفته بود چرا گفته مشکلی نیست
منم هنگ کردم ناراحت شدم اخه مگه حرف بدی زدممم
واا حالا چه گیری داده ی کلمه گفتی دیگه
دنبال چی میگرده
بگو خفه شو دیگ اَه
پریود مغزی شده؟
جلوی همه دقیقا کجا بود؟
ی صاحبکاره دیگه آدمه
انگار خیلی مقام بالایی داره یا بقیه نوکرشونن
من جات بودم بهش می‌گفتم هوی عین آدم حرف بزن تا جوابتو بدم
عزیزم چرا همه تاپیکات دوبار میزنی
خدایی دیگه نمیشه آدم جایی هم کار کنه ، کارفرما باشعور سخت پیدا میشه
چقدر سخته که باید چنين یابویی رو تحمل کنید
حقیقت من توعقد باشوهرم میرفتم‌بیرون
بعدپدرشوهرم زنگ زده بود شوهرم جواب نداده بود.ب من زنگ زد ک کجایین گوشیشو جواب نمیده
منم گفتم بامن بیرونه
بعدگفت مشکلی نیست .کن انقدر ناراحت شدم ازاین کلمه.ب شوهرم‌گفتم‌یعنی چی مشکلی نیست مگه‌باید مشکلی باشه.ب نظر من کلمه قشنگی نیست.هرچندشمامشخصه بی منظور گفتی.مشکلی نیست یه غرور پنهانی داخل کلمش هست ک ازدید من جالب نیست
