2777
2789
عنوان

خواهر شوهر و مهمون سر زده

1342 بازدید | 61 پست

آنقدر عصابی وناراحت هستم میشه کمکم کنید 

عصری شوهرم داشت با داداشش حرف میزد اون از شهر دیگ میرفت خونه پدریش مامانش گفته بود میخوان بیان خونه ما منم خونه مادرم بود شوهرم زنگ زد گفت تو راهن تا یکساعت دیگ میرسن و شام خودمون میاریم 

منم از خونه مامانم اومدم خونه مرتب بود باز با این حال گردگیری کردم و یه جارو زدم  شوهرم فرستادم کلی میوه خرید دو تا ظرف بزرگ شد 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



همیشه قبل اینکه بری خونه مادرت خونه ت دسته گل کن هم تمیز میشه هم گسی اومد کثیفی نبینه

براخواهرم دعا کنیدتاابد کنار همسرش زندگی کنه و با خوبی ها و بدی های زندگی بسازن و شوهرش رضایت بده به بچه دار شدن خواهرم و خداوند به خواهرم یه بچه سالم و صالح بده.. و اون زن که دشمن خواهر و شوهرشه دست از دعا و طلسم گرفتن براشون  برداره و  پدر شوهرش و اطرافیانش دست از کارهاشون که بهش ضرر میزنن بردارن ..خدایا به به خواهرم یه بچه سالم و صالح بده ...صلوات

دیگ چایی آماده کردم و میوه شستم بدون اینکه ب ما بگه متاهل با دوستش و مامان دوستش و اومده بودن شهر ما کار داشتن میخواسته یه سر هم ب ما بزنه از بیرون ساندویج و پیتزا و ...خریده بود آورده بود خونه ما بخورن 

آنقدر بهم برخورده اصلا نمیتونم بخوابم 

ب خیال خودش محبت میکنه ک ما تو خرج نیفتیم 

اما مگ من و شوهرم مردیم ک نتونیم یه شام ب مهمون بدیم 

اون فقط قصدش این بوده ما تو خرج نیفتیم میشناسمش اما من بهم برخورده چون هر وقت میان چون دیر ب دیر هست من همیشه کلی تدارک میگیرم 

اما خب میتونست بگ حاضری درست کن 

با این کارش واقعا بهم توهین کرده 

ب مامانش گفتم تو چرا نگفتی گفت اگر بگ دیگ نمیارم ش

مامانش گفت خواستم بگم اما نشد 

منم جلو مهمون ها با طعنه گفتم آدم اون چیزی ک می‌دونه درست رو انجام میده 

دوست دارم حالیش کنم رفتار زشتش 

اول بی خبر جایی رفتنش بعد یعنی چی شامش بیاره خونه من من نمردم یه تومن بدم ب یه شام از جلو مهمونم در بیام در صورتی و ۷۰۰ دادم میوه نوش جونشون همه اش خورده شد چون بچه هاش ماشالا بجونش بخور هستن

دیگ چایی آماده کردم و میوه شستم بدون اینکه ب ما بگه متاهل با دوستش و مامان دوستش و اومده بودن شهر ما ...

بیچاره چیکار کرده 

عمدی غذا اورده بخاطر دوستش و‌مادر دوستش تو زحمت نیفتی 

چقدر عصبی و ناراحتی الکی الکی

فقط 4 هفته و 5 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بیایدددد

mdux | 28 ثانیه پیش
2791
2779
2792