بچه ها چندوقت پیش داشتم به مرگ فکر میکردم و از ی سری چیزا خسته بودم وداشتم به دوستم میگفتم که
کاش میشد مرد وراااحت شد
من اصلا خواب نمیبینم واگه ببینمم یادم نمیمونه
شبش باحالت ناراحتی خوابم برد
خواب یه مردیو دیدم که از همسایه های قدیممون بود
توخواب انگار مرده بود (البته ازش خبریم ندارم که زنده هس یانه)
بهم گفت
هیچوقت آرزوی مرگ نکن
آدما وقتی میمیرن آرزودارن یه بار فقط یه باردیگه برگردن به این دنیا ولی نشدنیه
یه حس ترس افتاد به دلم
که مگه نمیگن
این دنیا فانیه فلانه اصل کاری اون دنیاس
چراباید ادم بعدمرگ دلش این دنیارو بخواد
ینی اونجا انقدر وحشتناکه!یا جی
مغزم نمیتونه تحلیلش کنه