2777
2789
عنوان

بمیره اون زنی که

203 بازدید | 19 پست

بیاد طرف عشقم و بخواد زن عشقم بشه 

بمیره بمیره .........

لعنت به دختری که بیاد زندگیمو بگیره 

خدایا عشقم از زنا و دخترای ه ر ز ه دور کن اونایی که چششون دنبال عشقمه دور کن چشمای مسخره شونو 

💔🥀😔😔😔😔

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


😐

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

خدا شوهرتو از زنا دور کنه که قراره هر کی از کنارش رد بشه دلش بلرزه

در حال مبارزه با افسردگی هستم،لطفا اگه راهکاری برای این دوران میدونی،یا خودت از این دوران عبور کردی باهام حرف بزن و بهم امید بده.ممنونم دوست خوبم.میشه اگه نینی دارین تو دلتون یا پیشتون اسمشو بهم بگین یا اگه امکانش هست عکسشو برام بفرستین؟بچه ها تنها چیزین که وصلم میکنن به دنیا،حالمو خوب میکنن،خودم کلی آرزو برای نینیم داشتم،نشد.دوستون دارم.

مردت باید خوب و آدم باشه عزیزدلممم من همسرم یه دختر بچه ۱۷ساله رو صیغه کرده بود بادختره صحبت میکردم زار میزد میگفت به روح بابام هرروز محل کارم بوده شوهرت حتی منو تهدیدمیکرده آخرشم پول دانشگاه آزاد دختره رو داد و براش خونه اجاره کرد و تورش کرد ناگفته نمونه دختره خیلی ناز و زیبا بود یه دختر ظریف و بلوند

شمارو یادمه تو یکی از تاپیکات گفتی چه گناهی کنم که خدا ولم کنه یه خاتمی ظاهرا واستون کامنتی گذاشته بود 

درست نبود برای یه کودک بی گناه که پاشم به این دنیا نذاشته نفرین کنی و بگی خدا ازت بگیرتش 

امیدوارم مشکلاتت حل بشه ولی اینجور حرفا قشنگ نیست عزیزم 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

2810
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز