یاد خودم افتادم ،ویارم خیلی سخت بود خیلی ،یه بچه ۳ ساله هم داشتم ، استغفرالله آرزوی مرگ میکردم.
به شوهرم گفتم من میرم یه کم دراز بکشم تو اون یکی خواب تا نه صدا بشنوم نه بو .... دراز کشیدم خوابم برد یه لحظه ،دیدم مادربزرگم که فوت شده از در اومد گفت این ۳ تا قرص رو بخور تا حالت خوب بشه، قرص ها ۳ رنگ بودن طغم بسیار خوبی داشتن، مثل آبنبات ترش و شیرین بود مزشون. یادمه یه دونه شو خوردم..از خواب بیدار شدم انگار هیچوقت ویار نداشتم، تا ۳ روز حالم خوب بود ،در حالی که قبل از اون خواب تا حد مرگ رفته بودم، بعد از اون قرص ها هم فقط چند روز ویار داشتم و دیگه تموم شد ..
اسی انشالله شنا هم زود زود پشت سر میزاری این روزهارو. شیرینی نوزادت این روزارو از یادت میبره