2777
2789
عنوان

من و شوهرم دیشب بحثمون شد سر اینکه

570 بازدید | 46 پست

من ساعت پنج رفتم ارایشگاه بعد اونجا یه دختر از من جلو تر اومده بود منتظر شدم ک تموم بشه اونم موهاش فر بود طول کشید. 

منم تا اصلاح کرد ساعت شش ونیم شد. زنگ زدم شوهرم بیاد ک بریم خونه مامانش گفت لازم نکرده الان بری الانم بیا خونت. اومد دنبالم. ارایشگاه نزدیک خونه مادرشوهرمه 

موقعی ک از کوچه بیرون شدیم پدرشوهرم و مادرشوهرم و برادرشوهرم داشتن میرفتن عروسی. 

شوهرمم منو برد خونمون ورفت😑

بعد پیام داده ما نمیایم. 

برادرشوهرم زنگ زد کجایین بیایین چرا گوشیشو جواب نمیده شما ک تو کوچه بودین چرا رفتین(مادرشوهرمغذا گذاشته بود برا من و جاریم ورفته بود عروسی) گفتم رفتیم دیگه. خلاصه خونه بودیم نیم ساعت بعدش برادرشوهر بزرگم زنگ زد. گفت راستشو بگو تو نمیایی یا شوهرت. گفتم اون. خلاصه برادرشوهرم اومد مارو برد شوهرمم به زور اومد. 

حالا پدرشوهرم از عروسی اومد گفت؛ خوبه شو مارو باید به زور بیاریم)به حالت دعوا(

حالا مقصر شوهرم بوده. بنظرتون رفتارم با پدرشوهرم چجوری باشه. اون حرف و زد چیزی نگفتم چون جلو جاریم گفت

من که نفهمیدم‌ مشگل شوهرت چی بود چرا نمیخواست برین عروسی ؟

⁩راضی بودن به مشیت الهی آرتور أشی قهرمان تنیس جهان در سال 1983 بود که بر اثر تزریق خون آلوده به ویروس ایدز به این بیماری مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. در جواب نامه طرفدارانش پاسخی داد که پاسخی تاریخی در جهان شد. او پرسیده بود من از این کار خدا در حیرتم که چرا در بین این همه انسان بد، خداوند تو را برای این ویروس انتخاب کرد؟ اشی در پاسخ گفت: در سال 50 هزار کودک در جهان تنیس بازی می‌کنند. 5 هزار نفر آن‌ها حرفه ای می شوند و 500 نفر برای جام جهانی برگزیده می شوند. و از میان آن‌ها 4 نفر انتخاب شده و به نیمه نهایی می‌رسند. آن گاه که جام جهانی را با غرور در دستانم گرفته بودم هرگز نگفتم خدایا چرا از بین این همه تنیس باز مرانفر اول جهان برگزیدی؟ و اکنون نیز که در دام بلایش گرفتار شده ام هرگز نخواهم گفت خدایا! چرا مرا به این خون آلوده انتخاب کردی؟ و این مقام مثبت اندیشی و شکر و توکل و رضا به حضرت حق است.‌

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

حق با شما بوده. شیش و نیم هم دیر نیست که.

بعدشم حالا اصلا دیر شده باشه، انقدر کشش داد الکی که همه فهمیدن ناراحتیشو.

چقتی آروم‌بودین هر دو، اگه بلدی بدون دتوا حرفتو بزمی، با لحن خوب بهش بگو این کارش اشتباه بوده. کلمهٔ اشتباهو به کار نبر. اینا سلطان دو عالمن، بهشون برمیخوره بگیم اشتباه کردن.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
من که نفهمیدم‌ مشگل شوهرت چی بود چرا نمیخواست برین عروسی ؟

ن عزیز ما میخاستیم بریم خونه مادرشوهرم. منو جاریم اونجا بودیم مادرشوهرم عروسی بود نبود. رسمشونه سشنبه هر هفته باید بریم چ باشن چ ن

ن عزیز ما میخاستیم بریم خونه مادرشوهرم. منو جاریم اونجا بودیم مادرشوهرم عروسی بود نبود. رسمشونه سشنب ...

😑

چ رسم عجیبی

صاحب خونه نیست اونجا چیکار میکنین

پرسید بگو من جایی بودم تا ۶:۳۰ کارم طول کشید دیگ شوهرم گفت نمیخواد بریم هرچی گفتم بریم گفت ن

حق با شما بوده. شیش و نیم هم دیر نیست که.بعدشم حالا اصلا دیر شده باشه، انقدر کشش داد الکی که همه فهم ...

شوهرم یجوریه ساعت پنج باید من برم خونه مامانش دیرتر بشه دعوا میشه یا میگ ن. حالا خوبه خودش منو برد ارایشگاه.. بعدشم ارایشگاه مال من ک نبود همون موقع راه بندازه منو

شوهرم یجوریه ساعت پنج باید من برم خونه مامانش دیرتر بشه دعوا میشه یا میگ ن. حالا خوبه خودش منو برد ا ...

چه اخلاقی داره‌ها!

خب ازین به بعد آرایشگاه یه وقتی برو که ۴ کارت تموم شه.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
باز پشتم حرف میزنن. میخام بگم دید شما میرین گفته شاید کسی نیست خونه

راستش من باشم حقیقتو میگم؛ چون اشتباهی نکرده بودی.

بازم خودت با توجه به عقل و شعورشون و میزان درکشون تصمیم بگیر راست رو بگی یا نه.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز