2777
2789
عنوان

مادر شوهر رو اعصاب

| مشاهده متن کامل بحث + 905 بازدید | 51 پست
من واقعا صبور بودم برام خیلی سخته شما خیلی صبورییی

ن اصلا صبور نبودم من کل این سالها قطع ارتباط بودم.نمیرفتم‌.باورت میشه تو ۱۰ سال زندگی فقط ۶.۷ بار پدرشوهرمو دیدم.الانم شوهر خواهر شوهرم فوت شده باور کن ۴.۵بار بیشتر ندیده بودمش هر چی زور میزدم قیافه ش یادم بیاد اشکم بیاد نمیشد.

آدم ها باید باهم ارتباط برقرار کنن.وقتی ازدواج میکنی با خانواده اونا هم انگار وصلت میکنی.نمیشه همش تو دعوا باشی و کناره گیری و اینا.خودتو اذیت میکنی.ی طوری میشه از همسرتم بدت میاد.فردا بچه دار میشی بچه تو تحویل نگیرن ناراحت میشی.خیلی چیزای دیگه

جاری ت ک میره معلومه سیاست داره.جاری من پشت خانواده همسرم حرف میزنه. بعد میبینی ب من میگه من نمیرم اونجا.بعد میبینم کلی باهاشون سفر رفته.گردش رفته.

و الان مادر شوهرم اونو بیشتر از من دوس داره.

ی مدت مهربونی کن،اتفاقا برو.بعد ببین اگه اونا هم تغییر میکنن.

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ن اصلا صبور نبودم من کل این سالها قطع ارتباط بودم.نمیرفتم‌.باورت میشه تو ۱۰ سال زندگی فقط ۶.۷ بار پد ...

ولی خیلییییی سخته وقتی انقدر ازشون بدم میاد تو ظاهر خوب باشم اصلا نمیتونم کنترل کنم خودمو

ولی خیلییییی سخته وقتی انقدر ازشون بدم میاد تو ظاهر خوب باشم اصلا نمیتونم کنترل کنم خودمو

درک میکنم،منم بدم میومد،تپش قلب میگرفتم 

ولی افکارمو عوض کردم وقتی رفت و آمد کنی و بعد ببینی ی چیزا سو تفاهم هست فکرت عوض میشه اونوقت رفتار اونا و رفتار خودتم عوض میشه.

امتحان کن

یه خانومی تایپیک زده بود چند وقت پیش میگفت ی کاری کردم ک عزیز شوهرم و خانواده ش شدم.میگفت من نمی‌رفتم همسرمم منو دوس نداشت.کم کم رابطه مو خوب کردم و دیدم همسرم عاشقم شده.مادر شوهرم قربون صدقه م میره.همسرم تو حالت عادی برام طلا نمیخرید ولی بی مناسبت طلا میخره.متاسفانه عشق اول آقایون خانواده شن بعد همسر.

درک میکنم،منم بدم میومد،تپش قلب میگرفتم ولی افکارمو عوض کردم وقتی رفت و آمد کنی و بعد ببینی ی چیزا س ...

ادم خودش اذیت میشه واقعا 

بخواد این همه راه بره تا بقیه دوستش داشته باشن...

درک میکنم،منم بدم میومد،تپش قلب میگرفتم ولی افکارمو عوض کردم وقتی رفت و آمد کنی و بعد ببینی ی چیزا س ...

ادم خودش اذیت میشه واقعا 

بخواد این همه راه بره تا بقیه دوستش داشته باشن...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز