بچه ها بیدارش کردم شام خوردیم. یه فیلم دیدیم. گفتم بریم تو استخر نیومد گفت خستم. همین
این خستگی ناشی از کار رو خیلی درک میکنم
شوهر منم کارش به نوبه ی خودش بسیار حساسه ولی اصلا به هیییچ عنوان استرس و سنگینیه کار شوهر اسی رو نداره
واقعا خیلی گناه دارن... خدا بهشون قوت و توان بیشتر بده
در آینده جون خودمون و عزیزانمون به دستشون گره میخوره
من برای امثال شوهر اسی خیلی دعا میکنم و خیلی غصه ی شرایط سختشونو میخورم🌱
اره واقعا کل زندگیشونو مختل میکنه
من خودم زخم خورده ی همین سختی هام😅💔
خیلی سال پیش بخاطر همین سختی و بی‌محلی های ناشی از خستگی بیمارستان و فشار درسهای مزخرف، مجبور شدم رابطمه مو کات کنم چون من توانشو نداشتم
الان خیلی دلم میسوزه واسه استارتر ،شاید چون منو یاد گذشته میندازه که انگار تو برزخ مونده بودم
عزیزززززم😢😢😢 انگاری عملا باید زندگیشونو تعطیل کنن و به کار بچسبن
همسر دوستم هم رزیدنت یکی از رشته های غیر جراحی هست... دوستم می‌گفت همسرمه یا شیفته، یا خوابه یا خوابش میاد.. از این سه حال خارج نیست...
بچه ها نمیدونم این چه شانس بدیه من دارم. مامانم زنگ زد گفت حالم خیلی بده از صبح سرم گیج میره و بالا میارم. حرکت میکنم بالا میارم🫠
شوهرمم خیره شده بود بهم نمیتونستم هیچی بگم. فقط گفتم چیزی نیست نگران نباش زنگ بزن داداشم بیاد دنبالت ببرتت دکتر. ولی دلم مثل سیر و سرکه میجوشه. به روی خودمم ممیتونم بیارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز