هرکس بیداره بیاد حرف بزنیم فقط یکم آروم شم

بعصی وقتا به سرم میزند میگم نقشه بچینم بگم خانواده فهمیدن فلان ببینم اصلا حاضره پا پیش بزارع؟ بعد میگم نه غرور تو نشکن با اینکه مامانم می‌دونمه ولی الکی گفتم بهش که نمیدونه

کامل شرایطشو ندارع ازین آدماس که برا همه چیز سخت میگیره همه چیز ببین وضعشون خوبه مامان باباش شغل دولتی توپ دارن خونه داره ماشین داره ولی هم کارش اوکی نیش هم اینکه احساس میکنم هنوز بچس برا زندگی کردن

دقیقا ببین اگ بدونم نمیخوادم به جون مادرم یه ثانیه هم منمیمونم دیگ 

الان اومد خونه دوتا پیام داد رفت یعنی خوابم برده بهش میگم چته میگ خودم گرفتاری دارم مشکل ا تو نی

چحور من هزارتا بدبختی بی پولی و بحث با خانواده داشتم همیشه کنارت بودم خم به ابرو نیاوردم؟  یه بار چیز زیادی ازت نخواستم خودش همیشه بهم میگه با درک ترین و قانع ترینی بخدا یک هزارم چیزایی که من تحمل کردم و نمیتونه تحمل خودش آدم کم طاقت و زودرنجیه

کل هفته سزکارع تا شب آخر هفته تا هم فک کن دو ساعت سه ساعتش برا من باشه بقیش همش بیرونه پیش دوستاش منم میگم گناه داره زیاد کار می‌کنه گیر ندم بهش آخرش هفتشم خراب بشه  

واس دقیقا بخدا پیششم مثل پرنسس بام رفتار می‌کنه همش عاشقتم دوست دارم بعضی وقتا قهر میکنم یا سرد میشم باهاش زنگ میزنم چته قلبم فلان گیرم بخدا تو نمیدونی ایمحوره اونحوره 

ولی دقیقا فرداش همون رفتاری رو می‌کنه که نارحتم کرد یا خیلی نیستش یا کم توجهی می‌کنه 

نه من خیلی خیلی دوست دارم واقعا خستم ببین خانواده سخت گیرم دارم هروقت برم پیشش با اینکه مامانم می‌دونه خاله هام عمه هام گیر میده مامانم میگه کجا میری فلان سخت گیرن دیگ دوست دارم رسمی بشه.  ولی یه اخلاقایی داره بعضی وقتا که میترسم ا پس زندگی برنیاد و انگار الآنم رغبتی ندارع همش میگ بچم شرایطم کامل اوکی نیس. ازدواج زوری کنم با کسی که میل کامل ندارع به ازدواج؟ 😔نمیشه مه

نصف وقتی که برا دوستاش میزارع برا من نیست ولی اون میگدتو جژ اصلی زندگیمی بخاطر همین دیگ مثل بچه کوچبکا همش نمیام حرفربزنک فلان تو همیشه تو ذهنمی هرجام

بچه ها به نظرتون خیانتی چیزی نمیکنه بهم  چه مرگش شده ممکنه ا کار. زیاد باشه؟ بخدا دیگ موندم که فکری کنم همش خاطرات اوایل رابطمون میاد تو ذهنم