2777
2789

یه حس خاصیه. فقط مامانها درک میکنن.پارسال این وقتها با یک شکم بزرگ و در انتظار دیدنش بودم. دم سحر دردام شروع شد و ول کرد و صبح رفتم بیمارستان که گفتن امشب زایمان میکنی. 

دردهای زایمانمو تو راه مشهد کنار شوهرم تو ماشین کشیدم. شوهرم خیلی استرس داشت و هرچند دقیقه که دردها شدید میشد و نفسم بند میومد ماشینو نگه می‌داشت و شیشه ها کامل پایین میداد. 

تا رسیدیم بیمارستانی که می‌خواستیم فقط تونستم به زور از ماشین پیاده بشم و ول بشم رو ویلچر

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805
شما میگی شیرین ولی شوهرم میگه منم از استرس که تو راه مشهد و کنار جاده بچه دنیا نیاد یه دور زایمان کر ...

خخخخخخ الهییی حالا بچهتون چیه؟؟

هیچگاه چشمانت را برای کسی مفهوم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن.

خدا حفظش کنهمنم دو روز دیگه وقت سزارینمه. من الان پارسال شما هستم

مرسی عزیزم، انشالله به سلامتی به دنیا بیاد و سال دیگه همچین شبی که من الان دارم رو بهتر درک میکنی😊

منم همینطور امشب داشتم همین خاطراتو مرور میکردم برای من نه سالو داره تموم میکنه وارد ده میشه🥺😍

آخی عزیزم، خدا پشت و پناهش باشه. 

میفهمم چی میگی. بچه ها خیلی زود بزرگ میشن. منم دختر اولم 7سالشه

آخی عزیزم، خدا پشت و پناهش باشه. میفهمم چی میگی. بچه ها خیلی زود بزرگ میشن. منم دختر اولم 7سالشه

خدا برای هم حفظتون کنه😍تولدشم مبارک باشه عزیزدلم الهی عاقبت بخیریشونو ببینی❤️

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792