ازدواج نکردن بهتر از بدبخت شدنه که بگو مستقل بشه مجرد باشه عشق دنیارو بکنه من از خداااامه مجرد بودم کیف میکردم
من عمم ازدواج دومش بود یه اقای پزشک اومدن خواستگاری ، با اینکه عمم خودش تحصیلات خوب داره ولی به خاطر همین پزشک بودن مرده اب از لب و لوچش میچکید و حسابی رو ابرا بود
من با دیدن عکس مرده اصلا حس خوبی بهش نگرفتم و حس کردم دروغگو هست
بابام قرار بود با مرده اشنا بشه من به بابام سپردم که حسابی حواسشونو جمع کنند و سریع قرار عقد نزارن به عمم هم سپردم حواسش باشه
یه ماه نگذشته مرده خودشو نشون داد همه چیش دروغ بود یه دروغگو عوضی بود
شماهم اگه به دلت نیست حتما حواست باشه به خالت بسپار و حستو محترمانه بهش بگو
ادم دوست نداره عزیزانش بدبخت بشن ♥️
عزیزم خالت ی جورایی حق داره
ولی امیدوارم تصمیم درست بگیره
اخرشم انگ حسادت بهت میزنن ول کن وظیفه شما نیست وظیفه خواهر و برادرای بزرگترشه ..بخدا مورد خیلی زیاده طرف قصدش کمکه میاد یه چیزی میگه اگه وصلت صورت بگیره عروس و داماد میشن دشمن قسم خورده طرف اگرم صورت نگیره تا اخر عمر سرکوفت میزنن ای فلانی نذاشت وگرنه من وضعم این نبود
32 سال سنی نیست که بخوای از هول حلیم بیفتی تو دیگ
بگو خواستگارای خیلی بهتر میاد برات خودت رو حروم نکن
همون همون کلا یکی دو هفتست باهم آشنا شدن خالم میگه به پسره گفتم آخر همسن هفته بله برون و اواسط آذر عقد کنیم اونم گفته چقدر هولی
منم گفتم خاله آخه چرا اینقدر خودتو مشتاق نشون میدی والا زشته
حالا کاش می‌دیدی هم خالمو هم پسره رو بخدا خالم خیلی سرتره
داره بدبختیش رو با دستای خودش امضا میکنه
من سال ۹۶طلاق گرفتم
تا سال 1400کلی خواستگار داستم ولی از شانسم همشون مجرد بقران شاید باورتون نشه بخاطر اینکه قیافه امم بی بی فیس هست همشون یکی دوسال از من کوچیکتر بود
رفتم مشاوره و این داستانا گفت که با اونی ازدواج کن که شرایط خودت رو داشتت باشه (حالا من یه بچه دارم ولی پیش پدرشه )
بعد با همسرم آشنا شدم اونم یه بچه داره که با مادرش زندگی میکنه
خر پوله ولی چه فایده خونمو کرده تو شیشه
گفت ۱۴تاسکه(پیش خودم گفتم که ۳۲۵تاشو بخشیدم )سکه میخوام چیکار اهل زندگی کردن باشه
گفت خودم دوستت میشم هر جا بری خودم میبرمت منم گفتم حتما بخاطر عشقیه که بینمونه نگوووو هم شکاک بوده هم بد دل
اقا برو همین تاپیک رو ب خاله ات نشون بده
من از ۱۴۰۰اسیرم تا الان
نمیخوام باز طلاق بگیرم وگرنه تا الان صدبار اقدام کرده بودم
با کاراش اخلاقاش منووووو ب حد جونم کشیده
همش میگم کاش پیش اون گوه(همسر سابقم )که دست ب زن داشت و منم ازش متنفر بودم فهش میداد مواد مصرف میکرد میموندم لااقل پیش بچه ام بودم ن اینکه بیام تو یه زندکی که از بیرون شبیه ماهه ولی توش با جهنم هیچ فرقی نداره
اونی که از اول گیررررر میده ب عالم دادم مطمئن باش زیر یه سقف ببخشید بدتر از الان گوهش در میاد
ببخش الفاظ بدی استفاده میکنم واقعا اعصابم خورد شد
کاش شماره خاله ات رو داشتم
کاش خواهرزاده های منم بهم میگفتن نرووو ازدواج نکنننن
نمیگفتن بری زیر یه سقف بهتر میشه
نگوووو زیر یه سقف حکایتش خیلی خیلی پیچیده اس
