خانواده شوهر من چون شوهرم از بچگی کار کرده و کمک خرجش ون بوده و وضع مالیش نسبت ب اونا بهتره فقط ازش انتظار دارن و ازش سو استفاده میکنه ن
تا حدی که برای عروسی و عقدمون شوهرم براشون ماشين دربست کرایه کرده بود تا بیان
بعد عروسی دعوت شون کردم جاریم میگفت شوهرت کرایه ماشين مونو ب ده ک بیایم
شوهرم خودش ب مادرش پول میداد عیدی بده بمن و...
بچه دار ک شدم بعد یک ماه اومدن اونم شوهرم کلی دعواشون کرده بود ک چرا نمیاین
شوهرم تصادف کرد عملش کردن فقط اومذن بیمارستان مادرشینا، داداششم دوروز بیمارستان باش بودن با هزینه خود شوهرم
بعد موردی آخری شوهرم شناخت شون زبونن ولی عملا باز ب مادرش هديه داد ب خواهرش هدیه داد
برای کار کوچکی خو نه برادر شوهرم رفته داخل هم نرفته میوه برده
واقعا دارم از حرص میترکم چکارکنم به نظرتون
اينم بگم من و دوستم دارن بم احترام میزارن قبلا هر هفته میرفتم خونشون ولی از لج شوهرم میخوام دیگه خیییییلی کم برم