اقا من یه حرفی میزنم شما قضاوت کنید
ما قرار بود بریم جایی ۳ تایی من و مادرم و خواهرم
بعد خواهرم چون سرکار میره و ماشین دستشه
زنگ زد گفت خیلی لحن سریع که اماده این بیام من دارم میام
منم گفتم بابا یه دقیقه صبر کن
گفتم ما حاضر شدیم زنگ میزنم
بعد نیم ساعت کارامونو کردیم و گفتیم بریم
من بهش زنگ زدم