نمی دونم تاثیر شب هست یا چی، گاهی شب ها عذاب وجدان های مختلف می گیرم حتی بابت مسائل مسخره. امشب هم بابت خواهرزاده کوچولوم عذاب وجدان گرفتم. چندین سال پیش برده بودمش پارک بازی و کوچولو بود و دستش یک دستبند پلاستیکی بود و حین بازی یک دختربچه که بزرگتری همراهش نبود ازش می گیره و می دزده و فرار می کنه. من حسابی حواسم بهشون بود ولی وقتی دختره دزدید و فرار کرد، اولا اولش شوک شدم دوما از قصد نرفتم بدوم دنبال بچه هه.
بعدها بارها برا خواهرزاده ام کادوهای مختلف گرفتم اما گاهی ناراحتی اون روزش یادم می آد و جیگرم آتیش می گیره